از اواخر دهه 1980، اداره امور عمومی به سمت یک رویکرد منظم تر بنام مدیریت دولتی نوین حرکت کرده است. یکی از موضوعات مطرح شده در پارادایم مدیریت دولتی نوین خصوصی سازی است. در کشور ما خصوصی سازی هم زمان با آغاز برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور سال 1368 با هدف ارتقای کارایی فعالیت ها و کاهش حجم تصدی دولت از طریق سپردن فعالیت های اقتصادی، به مکانیزم بخش بازار آزاد مطرح گردید. مدیریت دولتی نوین با بهره جویی از اصول مدیریت بخش خصوصی وعده اثربخشی و بهره وری بیش تر، پاسخ گویی بهتر و تحقق ارزشهای آزاد منشانه تر را داده است؛ اما بسیاری از این وعده ها در عمل تحقق پیدا نکرد. کارکنان نیز به دلیل افزایش اخراجهای کاری و کاهش دستمزدها با اجرای خصوصی سازی مخالف اند. از این رو هدف از این مقاله بررسی مدیریت دولتی نوین و سیاست خصوصی سازی می باشد. در این مقاله همچنین به بررسی عوامل مؤثر بر عدم موفقیت کامل اجرای سیاست خصوصی سازی پرداخته شده است. نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که چالشهای خصوصی سازی شامل تشدید فاصله طبقاتی، افزایش فساد اقتصادی، تضعیف پاسخگویی سیاسی، تعدیل بی رویه نیروی انسانی و عدم تعهد اخلاقی به امنیت شغلی کارکنان است؛ که رسیدن به نتایج مطلوب خصوصی سازی را با چالشهای زیادی مواجه نموده است. در واقع آنچه امروزه تحت عنوان خصوصی سازی مطرح می شود چیزی نیست که طرفداران اقتصاد رقابتی برای آن تلاش کرده و از آن دفاع می کردند.